کیانوش عیاری در مصاحبه با «شرق» ادعا کرد که از فعالیت در سینمای ایران جز «زیان مالی» به هیچ چیزی نرسیده است. او به تازگی در «ویلای ساحلی» با رضا عطاران همکاری کرده است.
عیاری میگوید: ««ویلای ساحلی» کمدی نیست، یک فیلم شیرین است. قصد هم نداشتم فیلم کمدی بسازم. با وجود اینکه رضا عطاران و پژمان جمشیدی در این فیلم ایفای نقش میکنند، فقط خواستم یک فیلم شیرین به سبک و سیاق فیلمهای «ایرما خوشگله» یا «بعضیها داغشو دوست دارن» بسازم. سینما برای من از اولین فیلمم تا «خانه پدری» همیشه توأم با ضرر و زیان بوده است؛ حتی سریال «روزگار قریب» نیز نتوانست برای من منافع مادی داشته باشد. بهجز زیان مالی هیچ چیزی از سینمای ایران عایدم نشده است. این بود که تصمیم گرفتم یک بار این رویه را عوض کنم.»
او اضافه میکند: «آنطور فیلم ساختن و آن مسیر را طیکردن بهایی داشت که من بهایش را با جان و دل پرداخت کردم. یعنی بیشتر از هر فیلمساز ایرانی دیگری من بهای آن شیوه کارم را پرداخت کردم و این حق را دارم که زمانی بخواهم به چیزی که لازم است دست پیدا کنم. طرحهای زیادی دارم که همه آنها همان دغدغههای من هستند و قطعا همه آنها هم مسئلهساز هستند و در اولین فرصت به سمت ساختنشان خواهم رفت. اگر قرار باشد از دغدغههای خودم فاصله بگیرم، میتوانم روزهای آرام و مشابه همین «ویلای ساحلی» داشته باشم. ولی دغدغهها من را رها نمیکنند. تعدادی طرح دارم که صد درصد من را به مسیر همیشگی میکشاند.»
عیاری پیشتر در مصاحبه با «ایسنا» گفته بود «ویلای ساحلی» را به خاطر پول ساخته است: «مهمترین دلیلم برای ساخت این فیلم، پول بود چون میخواهم پروژه دیگری را شروع کنم که تهیهکننده آن خودم هستم و به پول احتیاج دارم. در عین حال به هیچ عنوان حاضر نبودم بخاطر پول، یک فیلم مبتذل بسازم و معتقدم «ویلای ساحلی» اصلا مبتذل نیست. درواقع مفاهیمی مثل «خیانت در امانت» در ذهنم بود که فکر کردم میتواند مَحمل خوبی برای یک فیلم باشد.»
این فیلمساز ادامه میدهد: «عمده بازخوردها خوب بوده اما انتقادهایی هم شنیدهام که بیشتر به این دلیل بود که توقع داشتند من در همان سبک «خانه پدری» فیلم بسازم و به نظرم این توقع بهجایی نیست. پرسشم این است که آیا من باید مدام فیلمهای تلخ بسازم؟ گاهی کارگردانی مثل من هم دوست دارد یک فیلم مفرح بسازد، یعنی حتی اگر بخاطر پول هم نباشد، بخاطر روح و روان خودش، شاید بخواهد چنین فیلمی بسازد. اگر یک فیلمساز، روح و روان خود را درنظر بگیرد، حس او به عده کثیری منتقل میشود و در نتیجه یک جمع میلیونی حال و احوال بهتری پیدا میکنند.»
او در بخش دیگری از مصاحبه میگوید چارهای جز «خودسانسوری» نداشته است: «تمام دوران فیلمسازی من با سانسور و به تبع آن خودسانسوری مواجه بوده است. بویژه آخرین فیلمهای من یعنی «خانه پدری» و «کاناپه» که به شدت با سانسور مواجه شدند و مرا به غیر از آزردهخاطر کردن، به لحاظ مالی هم در شرایطی سخت قرار دادند. بنابراین برای فیلم جدیدم ترجیح میدادم یک فیلم بدون مشکل بسازم ضمن اینکه میخواستم فیلمم پولساز هم باشد.»